در بررسی های بنیادی پیرامون خطبه در آثار و سخنرانی ها ، کتب گوناگون وشروح مختلف ازسوی صاحب نظرانی که در این زمینه ورود داشته اند - که بر اساس دریافت ما علیرغم احترام به زحماتشان ،عموماً با دست پر وارد می شوند به زعم خود و با دست خالی خارج می شوند از مدار شرح خطبه خصوصاً - نکته دردلایل خاصی است که در زمینه ی پرداختن به معارف فاطمی وجود دارد ، که به زعم ما - به عنوان متولی آثار فاطمی - به این دلایل باید بیشتر توجه شود . مخصوصاً از سوی کسانی که می خواهند در این زمینه علم آموزی یا احیاناً تعلیم و سپس تدریسی داشته باشند در آینده ؛ و یا معاصرین و متأخرینی که در مسیرآشنایی و فهم بیشتر از خطبه ، قدم می گذارند و خواهند گذاشت. در این موضوع خطیر این عزیزان باید بدانند که دلایل عدم توفیق شارحین و واعظین متقدم و محترم که وارد این وادی شدند، چیست؟
یکی از بحث ها این است که خطبه از آنجایی که " قالت فاطمه " است - دراصل معیار شناخت بیشترفرد از طریق بیان او ، که یکی از معیار های موثق و مورد توثیق است - در این باب چون افراد مع الاسف به مراتب شناخت اولیه نسبت به حضرت زهرا سلام الله علیها دست نیافته اند ؛ از این جهت درتفسیر و تشریح " اقوال فاطمی" هم از آن زمینه های لازم و اولیه ی ذهنی غفلت داشته و کتب خطبه خیلی صوری در حد شرح فاقد تناسب معنایی بعضی واژه ها به نشر سپرده می شود - که ما خود سعی بر پرهیز از این نقص کلی و عام ، در پرداختن به متن خطبه داریم و تلاشمان بر عدم تمرکز در قالب بندی صرف واژه ها در عدم ابتناء و اکتفا به بیان لغوی نامتناظر آن است - چون کلیّت و روح خطبه در تمام ابعاد کار برروی آن همچنان باید مد نظر و مورد توجه باشد و نضره ی این روح و کلیّت ، در کل شرح و طول تبیین می بایست ضمن پرهیز از حاشیه روی های مرسوم ؛ مؤکداً رعایت شود.