به این مقامات روشن و ایضاح تفسیری آن در هیچ شرحی از شروح خطبه تا به حال پرداخته نشده است . یعنی شارحین در شروح خود از کنار شناخت معرفتی وجود حضرت زهرا سلام الله علیها و گواهی هایش در خطبه با توجیه صعوبت آن گذشته اند و شهادتین او را چون شهادتین معمول دیده اند ، در صورتی که گفته شد مشکل ما این است که حضرات عالیات را نه در طول وجود و تجلّیاتشان بلکه در عرض طبیعت حیات مادی شان - که آن هم بسی با ما متفاوت است - می بینیم . وقتی در عرض تجلیّات فاطمی نشستیم و شرح نوشتیم ، آن زمان در عرض و عرصه ی خیال خود آنچه دلمان می خواهد می نویسیم و بشریّت هم در نتیجه در این افعال ، سهمی از تابش انوار هدایت به خود نخواهد دید. چرا ؟ چون ما روایت داریم از امام صادق علیه السلام که اگر احادیث ما همان طور که از ما صادر می شود به دست شیعیان ما برسد به آن عمل می کنند . این که در این جامعه شیعه ای می آید و می رود در این اعتراضات هم وارد می شود و با آنکه کافر و بهائی و مرتد نیست ، فریب می خورد با وجود شیعه بودن و لباس سیاه اربعین به تن داشتن ! ، معلوم می شود که ما نتوانستیم به این جوانان و به این جامعه آن انوار طولی را بتابانیم . خود حجاب شدیم در میان این انوار و این فاصله را ایجاد کردیم و اهل بیت را کماکان در عرض قرار دادیم به طریق اولی و ولیّ فقیه نظام را هم در عرض خود دیدیم . ولایت فقیهی که در طول قرار می گیرد در نیابت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و در اعلمیّت فقهی که ما با ادله ی برهانی ثابت کردیم در جلسات گذشته که شئون علم و تجرّد و عقلانیّتش از قرب بر می خیزد - مثل هر کمال دیگری که شما فکرش را کنید . مثلاً خودکفائی ، که بله خودکفائی هم از قرب بر می خیزد . یعنی آن کسی می تواند جامعه را به سمت خودکفائی ببرد که به قرب حق نزدیک تر و علم او الهی تر باشد . شما بیائید افعال امیرالمؤمنین را مقایسه کنید با افعال سایرین . کدام شان جامعه را خودکفا می کرد ؟ و کدام شان جهان ِ مقابل را در برابر عقل و فعل خود به تعظیم و امی داشت ؟ آنان که به جای احادیث محکمات متوسل به " من اجتهاده فی المتشابهات و استنباطه الرأی منها بالظنون و الخیالات باستعانة الأصول المخترعات " بودند و شدند ؟ این را البته چون بحثش را داشتیم ، دوباره باز نمی کنیم - لذا این خطای مرسوم ِ در عرض دیدن ، غلط معمول و مشهوری است که هم رئیس جمهورهای ما داشتند ، هم مسئولین ما داشتند و حتی برخی از مردم ما در کشور که انتقاد به ولیّ جامعه را انتقاد عرضی می دانند ، در حالی که انتقاد هم مسیرش طولی است و با این خصوصیّت و معیار و ضابطه اجازه اش از سوی امیرالمؤمنین داده شده است ؛ و حتی اگر اعتراضی باشد - به حق و یا ناحق - جواب داده می شود . بالاخره یک استدلالی در جواب وجود دارد . اخیراً شما برای من یک فیلمی فرستادید که آن آقای کارگردان ، رهبری معظم را زیر سؤال می برد که چرا شما با تمام جامعه ارتباط ندارید ؟ آقا هم بزرگوارانه با لبخند جواب شان را می دهد . یعنی به خودشان اجازه می دهند از آقا به این راحتی انتقاد کنند ، آن هم انتقاد بی پایه ای که وجود خارجی ندارد . می گوید شما چرا بد حجاب ها را نمی بینید ؟ بعد آقا با بزرگواری شان می گویند ، بد حجاب ها می آیند این جا به احترام ما چادر سر می کنند ، یعنی چگونه ما بد حجاب ببینیم ؟! - ورای این که آیا اساساً زن بد حجاب مگر دیدن دارد ؟! - یعنی خیلی طبیعی و خالصانه آقا جواب می دهند ولی آن فردی که آن جا نشسته با این فهم نازل ، فکر می کند اگر من در عرض یک رهبر نشسته ام من همعرض او هستم . در صورتی که تو باید در سلسله ی طولی حق انتقادی هم اگر داری مطرح کنی . البته منظور بیان ِمتکلفانه ی بعدی فرد در تأکید صرفاً صوری " ما سرباز شمائیم " هم نیست . که اگر سرباز بودی اینگونه حرف نمی زدی و بدتر از او آن کسانی که آن جا نشسته اند و همه در سکوتی موهوم تماشا می کنند . شما چرا ساکتید ؟ چرا نمی گوئید در جمع ما آمده ای اینگونه با ولیّ ما حرف می زنی ؟! از همه ی این ها سوء استفاده می کند طرف در بیان . پس این در عرض دیدن بزرگ ترین آفت جهان در طول تاریخ بوده است . معاویه امیرالمؤمنین را در عرض می دید، جناب عایشه هم علیرغم آن همه ذکر فضائل فاطمی که جای تشکر دارد ، حضرت زهرا را در عرض می دید ، همه در عرض نگاه می کردند . در صورتی که این ستر اهاویل در سلسله ی طولی آفرینش مصونیّتی بود برای این ظهورها حتی از کتم عدم. آقای منتظری و امام را ببینید و دیگران و دیگران را. یعنی هر کدام را که نگاه می کنی ، می بینی که هر کسی در هر دوره ای خودش را در عرض ولیّ خدا دید و آمد او را آزار داد .- این هم از داستان رنج آور در عرض دیدن و در طول ندیدن و سلسله ی طولی را نفهمیدن در اعصار .