×
بیتحرف ماحرف شما
x - »
| 1 آذر 1403, 9:53 ق.ظ
0098 21 88961224

انتقاد هم مسیرش طولی است !‏‎
بحثی در غلط مصطلح و مرسوم عرض اندیشی !

در جلسه ی هشتم دوره ی تربیت اساتید " خطبه ی حمد فاطمی " عنوان شد. ‏
10 مهر 1401‏

‎به این مقامات روشن و ایضاح تفسیری آن در هیچ شرحی از شروح خطبه تا به حال پرداخته ‏نشده است . یعنی شارحین در شروح خود از کنار شناخت معرفتی وجود حضرت زهرا سلام الله ‏علیها و گواهی هایش در خطبه با توجیه صعوبت آن گذشته اند و شهادتین او را چون شهادتین ‏معمول دیده اند ، در صورتی که گفته شد مشکل ما این است که حضرات عالیات را نه در طول ‏وجود و تجلّیاتشان بلکه در عرض طبیعت حیات مادی شان - که آن هم بسی با ما متفاوت است - می ‏بینیم . وقتی در عرض تجلیّات فاطمی نشستیم و شرح نوشتیم ، آن زمان در عرض و عرصه ی ‏خیال خود آنچه دلمان می خواهد می نویسیم و بشریّت هم در نتیجه در این افعال ، سهمی از تابش ‏انوار هدایت به خود نخواهد دید. چرا ؟ چون ما روایت داریم از امام صادق علیه السلام که اگر ‏احادیث ما همان طور که از ما صادر می شود به دست شیعیان ما برسد به آن عمل می کنند . این که ‏در این جامعه شیعه ای می آید و می رود در این اعتراضات هم وارد می شود و با آنکه کافر و ‏بهائی و مرتد نیست ، فریب می خورد با وجود شیعه بودن و لباس سیاه اربعین به تن داشتن ! ، معلوم ‏می شود که ما نتوانستیم به این جوانان و به این جامعه آن انوار طولی را بتابانیم . خود حجاب شدیم ‏در میان این انوار و این فاصله را ایجاد کردیم و اهل بیت را کماکان در عرض قرار دادیم به ‏طریق اولی و ولیّ فقیه نظام را هم در عرض خود دیدیم . ولایت فقیهی که در طول قرار می گیرد در ‏نیابت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و در اعلمیّت فقهی که ما با ادله ی برهانی ثابت کردیم در جلسات گذشته که شئون علم ‏و تجرّد و عقلانیّتش از قرب بر می خیزد - مثل هر کمال دیگری که شما فکرش را کنید . مثلاً ‏خودکفائی ، که بله خودکفائی هم از قرب بر می خیزد . یعنی آن کسی می تواند جامعه را به سمت ‏خودکفائی ببرد که به قرب حق نزدیک تر و علم او الهی تر باشد . شما بیائید افعال امیرالمؤمنین را ‏مقایسه کنید با افعال سایرین . کدام شان جامعه را خودکفا می کرد ؟ و کدام شان جهان ِ مقابل را در ‏برابر عقل و فعل خود به تعظیم و امی داشت ؟ آنان که به جای احادیث محکمات متوسل به " من ‏اجتهاده فی المتشابهات و استنباطه الرأی منها بالظنون و الخیالات باستعانة الأصول المخترعات " ‏بودند و شدند ؟ این را البته چون بحثش را داشتیم ، دوباره باز نمی کنیم - لذا این خطای مرسوم ِ در ‏عرض دیدن ، غلط معمول و مشهوری است که هم رئیس جمهورهای ما داشتند ، هم مسئولین ما ‏داشتند و حتی برخی از مردم ما در کشور که انتقاد به ولیّ جامعه را انتقاد عرضی می دانند ، در ‏حالی که انتقاد هم مسیرش طولی است و با این خصوصیّت و معیار و ضابطه اجازه اش از سوی ‏امیرالمؤمنین داده شده است ؛ و حتی اگر اعتراضی باشد - به حق و یا ناحق - جواب داده می شود . ‏بالاخره یک استدلالی در جواب وجود دارد . اخیراً شما برای من یک فیلمی فرستادید که آن آقای ‏کارگردان ، رهبری معظم را زیر سؤال می برد که چرا شما با تمام جامعه ارتباط ندارید ؟ آقا هم ‏بزرگوارانه با لبخند جواب شان را می دهد . یعنی به خودشان اجازه می دهند از آقا به این راحتی ‏انتقاد کنند ، آن هم انتقاد بی پایه ای که وجود خارجی ندارد . می گوید شما چرا بد حجاب ها را نمی ‏بینید ؟ بعد آقا با بزرگواری شان می گویند ، بد حجاب ها می آیند این جا به احترام ما چادر سر می ‏کنند ، یعنی چگونه ما بد حجاب ببینیم ؟! - ورای این که آیا اساساً زن بد حجاب مگر دیدن دارد ؟! - یعنی ‏خیلی طبیعی و خالصانه آقا جواب می دهند ولی آن فردی که آن جا نشسته با این فهم نازل ، فکر می ‏کند اگر من در عرض یک رهبر نشسته ام من همعرض او هستم . در صورتی که تو باید در سلسله ی ‏طولی حق انتقادی هم اگر داری مطرح کنی . البته منظور بیان ِمتکلفانه ی بعدی فرد در تأکید ‏صرفاً صوری " ما سرباز شمائیم " هم نیست . که اگر سرباز بودی اینگونه حرف نمی زدی و ‏بدتر از او آن کسانی که آن جا نشسته اند و همه در سکوتی موهوم تماشا می کنند . شما چرا ساکتید ؟ ‏چرا نمی گوئید در جمع ما آمده ای اینگونه با ولیّ ما حرف می زنی ؟! از همه ی این ها سوء استفاده ‏می کند طرف در بیان . پس این در عرض دیدن بزرگ ترین آفت جهان در طول تاریخ بوده است . ‏معاویه امیرالمؤمنین را در عرض می دید، جناب عایشه هم علیرغم آن همه ذکر فضائل فاطمی که ‏جای تشکر دارد ، حضرت زهرا را در عرض می دید ، همه در عرض نگاه می کردند . در صورتی ‏که این ستر اهاویل در سلسله ی طولی آفرینش مصونیّتی بود برای این ظهورها حتی از کتم عدم. ‏آقای منتظری و امام را ببینید و دیگران و دیگران را. یعنی هر کدام را که نگاه می کنی ، می بینی ‏که هر کسی در هر دوره ای خودش را در عرض ولیّ خدا دید و آمد او را آزار داد .- این هم از ‏داستان رنج آور در عرض دیدن و در طول ندیدن و سلسله ی طولی را نفهمیدن در اعصار .‏

برچسب ها :


نام*
ایمیل*
نظر*




نسخه قابل چاپ
کد خبر : 50174
تاریخ خبر : 1401/07/13-22:05
تاریخ به روز رسانی : 1402/11/24-10:02