در جلسه نهم دوره ی تربیت اساتید خطبه ی حمد فاطمی عنوان شد :
تأکید برحفظ خطبه نباید فقط در قالب مسابقه در جامعه مطرح باشد که فقط برخی حوزویان ، برخی اهل اندیشه و فکر از میان خانم ها و آقایان بیایند و در مسابقه شرکت کنند و حفظ کنند خطبه را . باید شرط ورود به حوزه در آزمون ورودی حوزه ، این باشد - که کاری هم ندارد طرح و پیشنهاد دادن آن به مراکز رسمی - تا آن که می خواهد وارد شود به حوزه ی تعلیم دین ، اوّل برود این را حفظ کند تا تابش انوار این خطبه بر وجودش باعث شود این یک طلبه ی خوبی از آب درآید . یا مثلاً برای دانشجویان رشته ی معارف ، در کنکور و مقدمات درسی شان این تمهید بوجود آید تا یک تابش هایی بر وجود این ها شود و این ها را آماده کند برای فتوحات ابواب این معارف . نه این که ما بعدش بیائیم بگوئیم به بعضی از حوزویان که اگر دلت تان خواست بیائید خطبه را حفظ کنید . چه فایده ای دارد این طور وارد شدن ؟ در تأخر از این آدم ها که در تقدّم شان می گویند " حس کردم پرده های سخن عوض می شوند و آموزشگاه های پند و حکمت تغییر می یابند " یعنی در هر یک خطبه و بیان و فصل ، احساس می کرده است که آموزشگاه وجود دارد. یعنی یک تراکم علمی می دیده است در آن و تأثیرات این تراکم علمی را بر خودش می آید گزارش می دهد . این نشان می دهد که این آدم ، هم آدم مستعدّی بوده از نظر استعداد قابلی فردی که در قبال تابش این انوار قرار گیرد وهم خوب دیده وخوب توصیف کرده است ؛ و هم این که به دنبال متن خوبی رفته است که آن بیانات امیرالمؤمنین است . یعنی با این استعداد قابلی ، با این استعداد و بصیرت ، سراغ خُطب امیرالمؤمنین رفته و تأثیر گرفته است از ژرفای ناب و روح تابناک این خُطب . در دوره ی ما ، ممکن است یک جوان ما برود به یک سرود عالی و متن متعالی بپردازد و ممکن است برود سراغ یک شعر و ترانه ی به درد نخور. هر دو تای این ها تأثیراتش را بر روی جوان ما می گذارد ؛ ولی آن که رفته آن سرود عالی را - عالی در حماسه اش ، در رشادتش ، در شجاعتش ، در غیرتش - شنیده است ؛ برخوردار از آموزش یک آموزشگاه هایی است که این فرد با انتخاب خودش ، خود را در مدار عرضه و بارش نفحات آن قرار داده است ؛ و این فرد هم ، انتخاب درستی کرده و هم ، هنر درستی را انتخاب کرده و هم ، این که خوب و درست به آن رسیده است و نتیجه ای هم که گرفته ، خوب و درست است . ممکن است یک فردی برود و در یک دوره ای هم شرکت کند ، اما از آن دوره که می آید بیرون ؛ نتیجه اش این نباشد که متصوّر و متوقّع است. ولی این فرد این خصوصیّت را داشته و خوشبختانه خوب نتیجه گرفته و بعد بیائید و بروید بر روی تاریخ زندگی اش هم تحقیق کنید ، می بینید آثاری وجود دارد مثل تقریب مذاهب و ادیان که نهج البلاغه فقط تا این حد ادبی بر آن تأثیر نگذاشته است . این یک نمونه است . ما بیائیم بگوئیم روحانیّت معظّم ، وعاظ محترم ، منابر مجلّل و صفاتی از این دست به این ها بدهیم ، کدام شان نهج البلاغه را می توانستند بر اساس اندیشه ی بشری وصف کنند که این جمله را دست هر آدمی بدهید ، بفهمد .
در همین بحث حجاب در برنامه ای تلویزیونی که دو تن از خواهرانمان آمدند و صحبت کردند ، نقدش را که می خواندیم در یکی از این سایت ها ، دیدیم که می گوید " دو خانم با ادبیات سخت درصدد توجیه بودند . هر دو حرف های قلمبه و سلمبه می زدند و اتفاقاً این هم برای اکثریت حامیان این جریان که نیروهای سنتی اند چندان مفهوم نیست . برای همفکران خودشان هم این ادبیات دانشگاهی و اصطلاحاتی چون جریان مسلط داده مفهوم و جذاب نیست " این منتقد در این خصوص از یک جهت راست می گوید . آخر شما مناظره و نقد گذاشته اید برای تبیین و روشنگری در شرایط اهراج و اغتشاش ، کلاس درس که نیست . در کلاس درس فلسفه ، آدم باید با ثقل علمی بحث حرف بزند و در یک حدّی از سطح الفاظ و مصطلحات آن علم پائین تر نیاید و تقلیل ندهد آن را . ولی در یک برنامه ی تلویزیونی با آن سطح مخاطب عام ، شما باید طوری بی تکلف و اقناعی حرف بزنید ، که قلب این ها را متوجّه کنید و تصور درست برایشان ایجاد کنید تا موجب تصدیقشان شود . غفلت زدایی کنید ، علاقه مندی در این ها ایجاد کنید ، هزار شیوه و فنون دعوات این جا وجود دارد . خصوصاً در شناخت موضع و موقع بحث که محل تسویه ی ماسبق ها در طرح بایدها و نفی نبایدها نیست ؛ و اگر سپهر عمومی میانجی به عنوان یک خلأ دیده می شود باید فرصت برنامه ای چنین را به آن سپهر میانجی عام تبدیل کرد از زبان خواص جامعه و نه تشدید سیاه نمایی در قالب نقد، آن هم در شرایط حلول فتنه .
توضیح عکس اختصاصی : صحن مطهر فاطمة الزهراء سلام الله علیها ، حرم معلای امیرالمؤمنین علیه السلام ، نجف اشرف . اربعین 1401