در جلسه ی نهم دوره ی تربیت اساتید خطبه ی حمد فاطمی عنوان شد :
در روال اشتباهاتی که وجود دارد مانند داستان آن هفت بند خطبه ، در احتجاج از سوید بن غفلة ، نقل شده این دیدار زنان مدینه - که آن ها به خطبه از آن برداشت می کنند و ما گفتیم که خطبه نیست ، چون خطبه یک خصوصیّات ویژه ای دارد و این یک گفتگوی کوتاه بوده است - او مقدمتاً می گوید " المرضة التی توفیّت فیها " حضرت زهرا در آن مریضی که مبتلا شد به آن و وفات کرد در آن . اینجا باید پرسید این تعریف ماوقع است یا تحریف آن ؟! مرزهای تعریف و تحریف را ما باید بفهمیم . شما می خواهید تعریف کنید خطبه ی حضرت را و بیان حضرت را یا این که دارید از همین ابتدا در باء بسم الله تحریفش می کنید ؟ چرا می گوئید در مریضی و چرا اصل واقعه را می برید به سمت وفات ؟ تمام علما هم در آثار فاطمی از سر غفلت این مقدمه را همینطور بی توجه در آثارشان نقل می کنند . در تمام منابر هم همینگونه سرسری نقل می شود که سوید بن غفلة چنین آورده است . که جای سؤال است که این چرا متذکر و نقد و تصحیح نمی شود در آثار ؟ در تمام متون ما و در تمام آثار ما هم نقل شده و می آید ، هیچ اشاره ای نمی شود که این مریضی نبود . کدام مریضی و کدام وفات ؟! اینجاست که شهیده را تبدیل می کنند به متوفّی و متوجّه هم نیستند . در تمام آثار همین نقل می شود از فردی که از اصحاب حضرت امیر علیه السلام است و گفته اند در صفین هم بوده است . یعنی در تمام شروحی که در این زمینه وجود دارد این روایت نقل می شود ، بدون این که اصلاً اشاره ای شود که مرضی و وفاتی نبود . حال وقتی در یک دوره ای یک زن امّی و عامی می آید و می گوید دختر من پاک تر از حضرت زهرا بود چرا بر افروخته می شوید ؟ شما 1400 سال آمدید و گفتید زهرای شهیده متوفّی بود و در تمام آثارتان این را آوردید ، از یک زن عامی دیگر چه انتظار ؟ تناقضات را ببینید این قدر آشکار و بیّن است ؛ و امّا در این دیدار حضرت می فرماید که من از دنیای شما عائفه و از رجال شما قالیه ام ، اظهار تبرّی می فرماید در این که در واقع جهان من و دنیای شما یکی نیست ، در تعبیر " دنیاکنّ " ونه دنیا - دنیا که خلق خداست و حضرتش از خلق خدا معاذ الله هیچگاه بیزار نیست - می فرماید از دنیای شما ، یعنی آن دنیایی که شما برای خودتان اختیار کرده اید و ساخته اید ، همان دنیایی که شما برای ما، آری؛ برای ما اهل بیت ساختید ، دنیای مصنوع و ساختگی شما . آن دنیا را من از آن متنفر و بیزارم . تبرّی می جویم و کناره می گیرم و رجال شما را در مطلق و اشدّ خشم طرد می کنم . در برابر چه رفتارهایی ؟ " فقبحاً لفلول الحدّ " . قبح بر این رفتار شما در انهزام و انکسار و انثلام که از آن جدّیّت و شبات بُرنده گی - در " حدالشی ء شباته " و " شبات من السیف "- برگشتید به سمت بازی و ملعبه ی باطل " و اللعب بعد الجدّ " بعد از اخذ مجدّانه ی آن درجدّیت حجت ومجاهدت در آن - در بالغ شدن بر امتحان و اختبارش - مثل این داستان تبرّجی که زنان مسلمان در این کشور بوجود آوردند و نتیجه ی آن همین وضع است که در آنیم - نگو مگر چه می شود ما کمی مایل شویم به دنیا ؟ آن کمّ ، این کیف را آفریده است خواهر محترم - یعنی زنان مسلمان که به بازیچه ی دنیا و مال دنیا و زندگی دنیا سرگرم و مشغول شدند ، یک عدّه ای به خود جرأت دادند و مقابل این ها در آمدند . یعنی برخلاف آن و از آن جمله با ادّعای مبارزه و نفرین و با تقلید شعار اینان . با سبّ و وهن و با خیال باطل استجابت الهی ! یعنی خدای ربّ العالمین و اله العالمین بیاید دعای حرام و نفرین شیطانی آن ها را مستجاب کند ؟ چنین چیزی که مستجاب نخواهد شد . ولی نشان می دهد که این ها در یک تحریف بزرگ واقع شده و در آن بزرگ شده اند . در این نفرین ها و مرگ گفتن ها . تحریف شان در لعنتی است که دارند با فعل زبان در کشور پیاده می کنند . لعنت وارد می شود مگر با گفتن این ها و به وجود می آید از سوی خدای ربّ العالمین و از سوی ملائکه الهی در نظام تسبیحی ِ عالم ؟! این اتّفاق معلوم است که نمی افتد . این همه خون شهید بر باد رود ، این همه زجرهای ولایی هدر شود ، این همه تلاش های پیروان ولایت نادیده گرفته شود با یک مرگ بر گفتن آن ها ؟ این که نمی شود و نخواهد شد . ولی بحث این است که این ها هم می دانند که از کجا باید آن اتّفاق و آن تغییر منحوسی که در پی آنند ایجاد شود . این ها هم به نوعی دارند اعتقاد خود را که محصول دین است می رسانند با آن حرف . مثل آن بت پرستانی که به نوعی خدا را دارند عبادت می کنند ، این ها هم می دانند . ولی بحث این است که جهان شان یک جهان متفاوت است و این رفتارها را اتّفاقاً از اهل ولایت و از اهل مذهب آموخته اند . این ها کسانی بودند که به ما می گفتند این قدر مرگ بر این خبیث و آن لعین عالم نگوئید . چرا می گوئید مرگ بر آمریکا ؟ مرگ بر اسرائیل ؟ حالا شما چرا مرگ بر این حقیقت و آن نور گفتنتان بی اشکال است ؟! آقا این قدر منفی نباشید ، این قدرطلب مرگ و این قدر نفرین نکنید . حالا چطور شما خود نفرین می کنید ؟ حالا چطور که خود شعارمرگ می دهید ؟ چون شما اگر بگوئید اشکال ندارد ؟ چرا ؟ البته معلوم است . به این خاطر که این ها معتقدند اگر ما بگوئیم مستجاب می شود ، می ترسند از آن ؛ ولی اگر خودشان بگویند می دانند که اصلاً محلی از اعراب ندارد . فقط در حد وهن یک فحاشی و یک اعتراض صوری در بهانه ای ناموجه در مسیر مزدوری است و توضیحی در این قضیه ندارند . بعد ، حضرت راجع به این بحثِ لغزش هایی که پیش می آید در" و قرع الصفاة " یعنی بیهوده شمشیر بر سنگ هموارکوبیدن - کنایه از عدم نیل به مقصود و عدم تأثیر حیلت ها - می فرماید که " و صدع (یا خور) القناة " " و خَطل الآراء " - یا " خَطل الرأی" که در ظهور سجع متوازی در بهره گیری از آرایه ی ترصیع در تلازم با زلل الاهواء ، آراء صحیح است - با این آراء فاسد وسوء - واضطراب محصول منطق شرارت و خطای ناشی از عدم رؤیت درست - افراد به کجا رسیدند ؟ مثل یک تیغ زنگار خورده شدند . مثل نیزه ای به دو نیم شده از وسط - چون اگر ازرأس به دو نیم شده باشد ، هنوز نیزه است و اگر نصف شده باشد دیگر نیزه نیست . نیزه و سنان باید بلند باشند ؛ چون از دور می خواهند دشمن و هدف را بزنند ، کارکردش معلوم است - بعد می فرماید این لغزش ها " و زلل الأهواء " لغزش هایی که ناشی از هوی و هوس هاست - در فساد رأی یا رأی فاسد ومنطق سرگردان و پوچ " رکب بهم الزلل و زین لهم الخطل فعل من شرکة الشیطان فی سلطانه و نطق بالباطل على لسانه " که در روایتی از معصوم علیه السلام حاصل شرکت وتسلط شیطان بر افعالشان است - موجب ناهنجاری و عدم امنیّتی است که در ندامت فقدان صواب رأی یا رأی صوابی که در حدیث " تحفظ من الخطل تأمن الزلل " منطوی و منظور است - همان خَطل و زللی که اهلبیت علیهم السلام از آن مأمون و معصومند " أنهم المعصومون من الزلل ، المأمونون من الخطل ". در جامعه ی ما اکنون این فتنه ها درشباهت وعینیّت آن فتنه هایی که حضرت وصف می فرمایند ، نشان می دهد که بر اساس این هوی و هوس انسان ها - از هر دو طرف - ما رسیدیم به این جریان . سپس إظهار تأسف و حسرت می کنند به هرجی شامل و اشاره می کنند به شمول هرج و مرج و می فرمایند که دیگر نطفه ی فتنه بسته شده است در اشارت " لقد لقحت " . مثل وضع فعلی در کشور ما که نطفه ی فتنه در اثر غفلت ها و سهل انگاری ها بسته شده و دیگر از حد گذشته است - و علاوه برآن مولود هایش هم متولد شده اند ! می بینید دیگر ، مولود فتنه آمده است در وسط صحنه ی اغتشاش ؛ و فحاش و عربده کشان آتش افروزی می کند ، اینها را به غلط نباید دهه ی هشتادی نامید ، اینها مولود نطفه ی دیرپا و امّا کم نموّ و فریز شده ی لقاح مصنوعی و ساختگی دشمنان انقلاب درهمان سال پیروزی اند - حضرت در ادامه می فرمایند دیگر کار از دست رفته است و این سخن اساساً با احتمال انگیزه در شبهه ی درخواست ناساز است - جالب این است که در برخورد با خطبه بعضی قائلند به استمداد حضرت زهرا در آخر خطبه . کجا استمداد کرد ؟ این اتمام حجّت بود . استمداد یعنی بیایید کمک کنید به من و بیائید به کمک ما ! امّا حضرت از ابتدا تا انتهای خطبه سخنش از باب اتمام حجّت بود . دائم حجّت تمام کرد ، دائم فریاد زد بر سر مخاطبان در آن مجلس ، که چرا اینگونه هستید ؟! کجای این استمداد است ؟ - این یک می گوید استمداد حضرت زهرا و آن یک به فریاد او می گوید ندای فاطمی و یکی شهادتش را می گوید وفات حضرت زهرا و آن دیگری می گوید فدک خواهی حضرت زهرا در اتهام مادی گرایی ؛ و ما به این ها هیچ نمی گوئیم ، بعد فقط از آن زنِ ناراحت که بی فکر دهان باز کرده و ناخواسته حرفی زده است ناراحت می شویم ؟! سال هاست که دارند این ظلم را به حضرت می کنند در این منابع و منابر . سالهاست دارد ظلم می شود و این ظلم ها نتیجه اش در کج فهمی نسبت به نورانیّت حضرت زهرا سلام الله علیها این می شود که یک آدم عامی هم به خودش اجازه دهد من حیث لا یشعراین حرف را بزند و یا آن عامی دیگر در قصه ی اوشین و عدم امکان الگو گیری از این اسوه ی درخشان 1400 ساله . او که با علم به رخدادها و نارخدادها در کنایه می فرماید که " و أبشروا بسیف صارم و سطوة معتد غاشم و بهرج شامل و استبداد من الظالمین " بشارت باد بر شما به شمشیرهای کشیده و بُرّان و چیرگی مداخله گر ستمکار و خونخوار و شمول و همگانی شدن هرج و مرجی فراگیر - ناشی از خطای بصیرت و شرارت منطق و لغزش هوا جویی - و نهایتاً ابتلای به خودرأیی و حکومت مستبد ظالمان . واقعاً اکنون این گروه های ظالم و مستبدی که به این ها دارند خط می دهند در آن سطوه و آن تسلّط شیطانی که بر اذهان این ها پیدا کرده اند، آیا به این ها ظلم نمی کنند ؟ - این افراد و قومی که می بینیم انواع و اقسام ورودها را به این قضیه دارند و در واقع انواع و اقسام خروج ها را از این قضیه دارند " قوم یحسبون أنهم یحسنون صنعا ألا إنهم هم المفسدون و لکن لا یشعرون " - و به این ها دارد ظلم می شود از سوی تحمیق خبری و " و استبداد من الظالمین " در نتیجه ای که حضرت زهرا برای این داستان می بینند دراین که " یدع فیئکم زهیدا "غنائم و ثروتهای شما را اندک داده و بر باد می دهند " و جمعکم حصیدا " و این فتنه جمع و جمعیّت شما را پراکنده و خامد و دور و لَت و پار و تار و مار و درو می کند با شمشیرهایش ؛ واین ممکن است هزاران سال هم طول بکشد ، در هر دوره ای شاهد یک نوع تار و ماری ، یک نوع فتنه و یک نوع از هرج و مرج هستیم ؛ و به این هرج و مرج ها زمانی پایان داده می شود که آن نور، حقیقتش دیده شود .
توضیح عکس اختصاصی : صحن مطهر فاطمة الزهراء سلام الله علیها ، حرم معلای امیرالمؤمنین علیه السلام ، نجف اشرف/ اربعین 1401