×
بیتحرف ماحرف شما
x - »
| 1 دي 1403, 8:50 ب.ظ
0098 21 88961224

دلیل تجرّی این است که علی علیه مردم شمشیر نمی کشد! ‏
بحثی در خصوصیّت شمشیرهای بُرّان یا شکسته و پرّان در کلام فاطمی

‏-‏ در جلسه ی دهم دوره تربیت مدرس مفاهیم خطبه ی حمد فاطمی عنوان شد
24مهر1401

حضرت در آن حصر عقلی خود در خصوص شرایط فتنه از باب اشراف علمی می فرمایند " زشت ‏است بر شما شکستگی شمشیر ، بازی بعد از جدیّت ، کار بیهوده ، سستی نیزه ها و تباهی رأی ‏ها و لغزشهای ناشی از هوی " یعنی در مواجهه ی با جامعه ای در حال فتنه این ارکان ِ سه تا شش ‏گانه را به ترتیب در اشارت آن ملکه ی تام عقلی علیها السلام مشاهده می کنیم که ایشان می فرمایند ‏شمشیرهای تان شکسته ونابرّا است . سلاح و شمشیری که برای انسان مسلمان همواره یکی از ‏استوانه های مهم زندگی اش بوده است - حالا سلاح علمی می خواهد باشد و شمشیر رأی و یا همین ‏ابزار و شیء و سلاح در دستانش ، سلاح این اهمیّت را دارد - اکنون در جامعه ی انقلاب ما چه ‏سلاحی داریم ؟ سلاح و شمشیر ما چیست ؟ آیا شمشیرهای ما بُرّان هستند یا نه شکسته اند و پَرّان ؟ ‏وقتی می بینید افراد می آیند در مناظرات و مباحثات از اوّل تا آخرش را جمع کنی برای جامعه ی ‏انقلاب إقناع ندارد چه رسد به مخاطب غیر انقلابی . باید به سمت ترمیم سلاح های فکری انقلاب ‏رفت . این جا موردی قابل توجه وجود دارد و آن این است که ما یک جامعه ی ویژه داریم . یعنی ما ‏یک مردم خاصّ داریم . این که دشمن نتوانسته به خیال خام خود انقلاب را بحمدالله شکست دهد به ‏دلیل همین خاصیّت مردم است . نمی تواند دشمن مردم ما را تحلیل کند . واکاوانش درمانده اند . نمی ‏توانند در مطالعه ی رفتار توابع و شکل گیری هندسه ی این ملت تحلیل و نتیجه گیری کنند که مثلاً ‏در آن ِ واحد واکنش مردم چه خواهد بود در قبال حقیقت ها و وقایع . یک وقت ممکن است زود ‏جوش بیاورند ولی زود هم آرام می شوند . این ها تعبیرمی کنند به اغتشاش . من یادم هست در جلسه ‏ای در معاونت زنان ریاست جمهوری مسئول و گزارشکر ویژه حقوق بشر که فردی آلمانی بود ، ‏گفت شما با این بحران هایی که در پیش دارید ، مثل اشتغال این همه دانشجوی زن می خواهید چه ‏کنید ؟ اشاره کردم که من جوابش را می دهم ، گفتم که اوّلاً یک چیزی من به شما بگویم و آن این که ‏آن تلقّی ای که شما از بحران دارید با تلقّی ما از بحران خیلی فرق می کند . یعنی ما هر چیزی را که ‏شما بحران می دانید ، بحران نمی دانیم . تلقّی ها فرق می کند . ثانیاً این که شما این بحرانی را که ‏می گوئید پیش پای تحصیلات زنان است یعنی این همه زن فارغ التحصیل را بعداً با بحران اشتغال ‏شان چه کار می خواهیم بکنیم؟ هدف ما از تحصیل زنان ، اشتغال نیست .هدف ما فرهیختگی زنان ‏است ، فرهیختگی مادر است . تسلّط علمی مادر است و این که هر جا هم انقلاب نیاز داشته باشد زن ‏بیاید در میدان . لذا بحث اشتغال زنان از نظر ما مهم نیست ، چون نفقه با مرد است و با زن نیست . ‏ایشان سکوت کرد . در واقع یا جوابی نداشت که بدهد یا این که ظاهراً قبول کرد . آدم که در باطن ‏این ها نیست که اگر تأیید کنند بگوئیم تظاهر کرده و دروغ می گویند ، نه ممکن است تأثیر هم گرفته ‏باشد . در جلسه قبل هم خدمت تان عرض کردیم ما در جهان عقب هستیم ، عقب افتادگی مان از ‏جهان نیست ، عقب افتادگی ما در جهان است . یعنی ما نتوانستیم معارف مان را در جهان خوب نشر ‏دهیم . اگر نشر دهیم حتّی آن مسئول حقوق بشر با سؤالی از سرتعنّن هم قانع و یا لااقل ساکت می ‏شود . یعنی حرف ما در اسلام مشخص است که چیست ؟ آن سلاح شکسته را اوّل باید ببینیم کدام ‏است ؟ چون وقتی به یک فتنه ی مشابه می رسیم ، سقیفه ها همین طور تکرار می شود . من یک ‏سرمقاله در دهه ی 60 در شاهد بانوان نوشتم با عنوان " سقیفه در تغییر " . یعنی فقط صورت ‏سقیفه همین طور دارد تغییر می کند . این سقیفه ی معاصر هم دوباره دارد تکرار می شود . یعنی ‏اصلاً جمع نمی شود . علی علیه السلام نهایتاً انتخاب شد. بله ولی او را در حاکمیّتش ضربت هم ‏زدند ، مگر نزدند ؟ انتخاب شد بعد از آن صبوری های غصه وار و غصه دار . ولی آخر ضربت ‏آخر را زدند . چرا ؟ چون او علیه مردم شمشیر نمی کشید ، چون در حکومت او راکب و مرکوب ‏هر دو در راحتی بودند " و لا یکل سائره و لا یمل راکبه " . لهذا این نیست که سقیفه متوقّف باشد ، ‏سقیفه مترصد است ، از هر روزنی و مجرایی این سقیفه می آید بیرون و " ممن حولکم " و اهل ‏مدینه " مردّوا علی النفاق " به نفاق عادت کرده اند و درآن به مهارت رسیده اند . یعنی آن اثر و ‏آثار خودش را می گذارد . این " شکستگی شمشیر " و" سستی نیزه ها " ، نیزه اساساً کارش ‏چیست ؟ نیزه و سنان برای آن ضربه های از راه دور است که اگر سست و ضعیف باشد این نیزه ، ‏اصلاً اثر گذار نیست . نیزه باید محکم باشد . چون از یک فاصله ای اصابت می کند ، خود فاصله ‏سستی می آورد برای نیزه . چه رسد به این که خودش هم سست باشد . پس تأکید متین بر " سستی ‏نیزه ها " در این مثال هایی که حضرت زهرا سلام الله علیها می آورند دقیق است . یکی هم " ‏تباهی رأی ها " . این که رأی ها فاسد و تباه شده . حال چرا این آراء تباه شده است ؟ خود حضرت ‏در خطبه و در روایات ، دلیل این تباهی وانحراف را از آرمانها و انگیزه ها ؛ خیلی صریح و ‏عمیق به آن می پردازند . لذا این خصوصیّاتی است که این داستان دارد .‏
‏ این داستان ادامه دارد و می بینیم حضرت تحلیل می کنند ، تاریخی هم تحلیل می کنند و ‏همین طور در تاریخ می ماند . کجا آمدند این را به عنوان سیاست ، به عنوان راهبرد و آموزه در ‏صدر کلام و بیان و خطب و صدر هر برنامه ، برای مردم تحلیل کنند و کار کنند ؟ به همین سادگی و ‏به همین وضوح . اصلاً نمی خواهد برویم به تأویل . بگوئیم منظورشان از " شکستگی شمشیر " ‏استعاره ی مکنیّه است . لزومی ندارد ، چون با کسی از استعاره حرف می زنند که اهل باطن باشد . ‏این ها که اهل باطن نبودند . این ها همان جنگجویانی بودند که فقط شمشیر را می شناختند ، نیزه را ‏می شناختند یا در پیروی از هوای خود و دیگران ، نظر و رأی می دادند و آناً فآناً با این و آن بیعت ‏می کردند . راجع به این اهرم هایی که در دست شان بود حضرت بوضوح نظرشان را می فرمایند .‏
‏... حال یک سری بدیهیّات تاریخی وجود دارد و یک سری تشکیکات تاریخی که اگر این اشکالات ‏در زمان خودش رفع نشود تا ثریا اتفاقی که نباید بیفتد می افتد - مثل اشکالات امروز انقلاب ، در ‏زمان های بعد در تحریف ها اتّفاقی می افتد و مبانی ما تا حدّی مورد تحریف قرار می گیرد که کسی ‏اصلاً فهم نمی کند منظور و مقصد و آرمان ما چه بوده ، اصل جمله چه بوده و اساس حرف چه بوده ‏است ؟

برچسب ها :


نام*
ایمیل*
نظر*




نسخه قابل چاپ
کد خبر : 50189
تاریخ خبر : 1401/08/15-05:36
تاریخ به روز رسانی : 1402/11/24-10:04