امام (ره) تعبیری دارند که اگر تمام انبیاء در یک جا جمع شوند اختلاف بین آن ها وجود ندارد . این جمع حکمت فاطمیّه هم باید روابط شان مثل روابط انبیاء با یکدیگر باشد . یعنی اگر یک حرکت فرهنگی و یک حرکت ملّی و یک حرکت جهانی شروع شد، مثل همین کاری که بر روی حفظ خطبه ما داریم و کارهای دیگر ، همه باید یدّ واحده باشند ، یعنی مصداق آن حقّ واحد باشند و گرنه اگر اینطور نباشد اصلاً اعتقاد به آن واحدیّت معنا ندارد . وقتی معنا پیدا می کند اعتقاد به واحدیّت که حسادت ها ، حتّی غبطه ها محو و مضمحل شود. چرا غبطه ها ؟ چون ملکوت یک فرد را به دیگری نمی دهند ، لذا این عونیّت ها برچیده و دریغ نشود ، پشت و پناه هم بودن ها و معتقد بودن به یکدیگرها و در غیبت از حق یکدیگر دفاع کردن ها ؛ در رفع مشکلات یکدیگر، در دعا در حق یکدیگر ؛ همه این ها باید وجود داشته باشد تا ما بتوانیم اهداف انقلاب را پیش ببریم . اکنون چرا رَوند انقلاب تا حدودی کُند است ؟ در این فتنه ها و تحریم ها و اغتشاش ها ؟ برای این که صبغه ی این خصوصیّات کم رنگ شده است و در تهدیدات است که شما بیشتر احساس می کنید که با یکدیگر یک یکتایی و وحدتی دارید که این باید همیشه احساس شود . مثل یک ایرانی که در خارج از کشور ، یک هموطن حتی غیر ملتزم به برخی شعائر را هم می بیند می گوید نهایتاً او ایرانی و هم وطن من است . یا یک مسلمان ، مسلمان دیگری را در جهان می بیند چطور اقبال و استقبال می کند از او، بدون این که ملّیّت واحدی داشته باشند ؟ این ها به این خاطر است که این نظام پیوسته را ما درک نکردیم . اگر این نظام پیوسته به قلب ما برسد می فهمیم چه باید کرد؟ یعنی تمام آن منیّت ها ، تمام آن فتنه انگیزیها ، تمام آن بازی هایی از سرِ هوا در زندگی کنار می رود و انسان به وحدت لابدّ آن پیوستگی می رسد و متّصل می شود به آن نظام پیوسته ی وحدانی و وحیانی . خود پیامبر صلوات الله علیه در حدّ أعلای این پیوستگی مصداق " رحمةً للعالمین " بودند و اهل بیت علیهم السلام هم همین طور . یعنی این بزرگواران غرق در غایات " ما ارسلناک الّا رحمةً للعالمین " و " و ما خلقت الجن و الانس الّا لیعبدون " در بالاترین حدّ پیوستگی بودند.