حوزه ها ودانشگاه هایمان در علوم تجربی و در علوم انسانی و در معارف مبتلا به حجاب این قشورند . هر چقدر هم زحمت کشیده شده است ، آخرش را که نگاه می کنید می بینید که برآیند آن برآیند خیلی بالا ومطلوبی نیست . ممکن است در جایی در مقایسه با جهان ما جلو و پیشرو هم باشیم در بعضی از وجوه علمی ، ولی همه اش کارکردهای مادی و عادی دارد دیگر . نهایتاً موشک است و تولید انرژی هسته ای . امّا ما کجا هسته ی انرژی اهل بیت و کائنات را در آوردیم ؟ کجا فهمیدیم که دمع و بکاء اسرافیل تولید طوفان نوح می کند؟
هسته ی اصلی عالم وجود انرژی اش چیست ؟ اگر ما بتوانیم این را در نظام تسبیحی عالم و ریاضی لاهوت کشف کنیم ، می توانیم بفهمیم کجای عالم هستیم . اما می بینیم یک آدم غربی می آید در حرم امام رضا علیه السلام ، می گوید من دیدم انرژی هایی از این حرم ساطع بود که مبهوت شدم . کدام آدم شیعه و کدام انسان مسلمانی - به جز عرفای عظام و به جز آن والا مقامان - چه کسی آمده گزارش های این گونه بدهد که من دیدم سطع انرژی را در حرم ؟ یا حتی عکس هایی که از قدیم از کربلای معلّی ، از نجف اشرف ، از مکه ی مکرمه ، از عتبات عالیات و از مشاهد مشرفه داریم همه را مستشرقین گرفتند ، هیچ کدام را خودمان نگرفتیم . چرا ؟ چون حواس مان به این بوده که با دوربین اختراعی ِآنان از خودمان عکس بگیریم . این قدر که قاجار از خودشان عکس دارند از اماکن متبرکه در زمان قاجارعکس نیست . از حرمسرای شان عکس دارند - که حرمسراست اسمش - عکس از اماکن متبرکه در قدیم نداریم . برای این که ما فقط سلفی می گیریم از خودمان ، خویش نگر و خویشتن نگار در آئینه خودمان را می بینیم ، حقیقت وجودمان را سعی نمی کنیم در آئینه ی بزرگ عالم ببینیم . فقط عادت کرده ایم مقابل یک آئینه ی مادی بایستیم و همین طور صورت خودمان را تماشا کنیم . ولی این که بتوانی خودت را در یک آئینه بزرگ تر و جمعی ببینی ، در آئینه ی نگاه دیگران ، در آئینه برخورد دیگران ، در آئینه تفکر دیگران ، در آئینه ی رفتار دیگران و در آئینه ی تأثیر بر دیگران ، آن می شود آئینه ی عالم که ما باید در محاذات آن قرار بگیریم . این کار را اهل بیت علیهم السلام با ما کردند و این را به ما آموختند و همچنان دارند ادامه می دهند ؛ که خطبه یکی از نشانه ها و نمونه های بارز این رفتار ولایی و تکوینی در مقابل این عالم است که ما در آئینه ی آن داریم سیر می کنیم.