×
بیتحرف ماحرف شما
x - »
| 1 دي 1403, 7:10 ب.ظ
0098 21 88961224

عمده ی آثار مؤلفان در معارف گرفتار وهن توصیف و توهّم معانیست!‏
شرح خطبه ی فاطمی آزمون علم علماست
در جلسه ی چهاردهم دوره ی تربیت مدرس مفاهیم خطبه ی حمد فاطمی عنوان شد
22آبان 1401‏

حضرت صدیقه ی طاهره سلام الله علیها خصوصیّاتی داشتند که بیشتردر وجوه عونیّت و حمایت و ‏نیز مهد مهاد پرورش ذریّه بود . ولی این جا در خطبه ، در ظهور ولایی و تجلّی ولایت دیگر صرفاً امّ وعون و ‏حامی نبودند و این ظهور خود حضرت بود در تابشی تامّ و تمام که با آن الفاظ ، با آن افق و مناظر ‏پرشگفتی که در خطبه خلق شده است ، با آن خصوصیّات زهرایی اش ، قابل تامّل و محل تدقیق ‏است ؛ و هنوز که هنوز است شارحین معزز مع الاسف - و البته طبعاً - نتوانسته اند از عهده ی ‏شرح خطبه برآیند . من یک تعبیری دارم و آن اینکه شرح خطبه ی فاطمی آزمون علم علماست . ‏یعنی علمای عظام وقتی وارد شرح خطبه می شوند ، تازه آن سطح علمی شان در آن تعابیر ابتدائی ‏که بر اساس گمان و ظنون و احتمالات بیان می کنند آشکار می شود . این آزمون در تعیین درجه ی ‏علم علماء در مقیاس با خطبه ی حضرت زهرا یک چیز عجیبی است و غیر از آن سخنرانان و ‏صاحب نظران و کسانی که از باب تبلیغ وارد می شوند ، دیگر کوچکی علم شان نسبت به بیان ‏بزرگ و وجود عظیم الشأن فاطمه ی زهرا سلام الله علیها کاملاً نمایان است . نمودار و بازنمود علم ‏کوچکی که نشان می دهد این تفاوت از کجا تا به کجاست ؟ این در شروح خطبه ، خود را به خوبی ‏دارد نشان می دهد . حال در یک جایی ، اعتراف به عجز می کنند بعضی از بزرگان در شروح که ‏این در حدّ تعظیم خطبه است و اعتراف به عجز خودشان ، در صورتی که اگر این عجز وجود دارد ‏،این منافات دارد با شئون آن تعظیم . چون انسانی که عجز دارد در شرح خطبه ، نباید وارد شرح ‏خطبه شود . یعنی ورود پیدا می کنند ، بعد اعتراف می کنند به عجزشان ، که این هم اشتباه است . ‏شما با این وجود و با اذعان بر این ضعف چرا وارد شرح خطبه می شوید ؟ این آن تعظیم را با آن ‏تعجیز در تعارض و تضاد قرار داده است . برای همین است که جزء نکات خطیر عالم است این ‏گونه و نحو از ورود به آثار اهل بیت علیهم السلام. این که انسان بدون علم لازم ، بدون اشراف ‏نسبی و احاطه ی ضمنی - در حدّ توان و طاقت بشری و در حد تحقیقات و تلاش های در حد قرون ‏‏- و بدون بهره گیری از آن مصادری که در این زمینه از اهل بیت وجود دارد ، بدون آن نمی تواند ‏وارد شرح خطبه شود . ما یک تعبیر دیگری داریم حالا غیر از خطبه در عموم آثار فاطمی ، که ‏مؤلفان و گویندگان عموماً گرفتار وهم توصیفات و توهّم معانی اند . یعنی توصیفات تخیّلی و تعابیر ‏را می بینید که تحت عنوان حدیث بی سند روضه در قالب نقل " قد رُوی " معاذ الله وهن آفرین ‏است ؛ به جای تعریف مناسب و متناسب و سزاوار و در خور شأن این حضرات علیهم السلام. در ‏باب زهد فاطمه ی زهرا می آیند آن داستان پرده را می گذارند و در تداوم آن تناقض نقل می کنند که ‏گفته شد " فداها ابوها " ، این اشارت در نسبت خشم صدر حدیث و نهایتاً جبر این زهد اجباری در ‏این جا معنا ندارد . شما اینگونه دارید زهد را تعریف می کنید ؟ این چه زهدی است که در سطح زهد ‏عرفی و عام هم نیست و صرفاً برای خوشامد ماسوی الله - که در اینجا از سر تحریف ، پیامبر ‏صلوات الله علیه و علی آله و سلم وانمود می شود - بظاهر صورت گرفته است ؛ در صورتی که ‏اصل آن درباره ی زنان پیامبر بوده است که از امیرالمؤمنین در نهج و مکارم در خصوص زهد نبی ‏اکرم و ذکر اوصاف حضرتش در پرهیز از ریاش - یعنی لباس و اثاث فاخر و به قول امروزی ها ‏لاکچری - در یک بیان طولانی آمده است که " و یکون الستر على باب‏ بیته تکون فیه التصاویر- ‏فیقول یا فلانة - لإحدى أزواجه - غیبیه عنی فإنی إذا نظرت إلیه ذکرت الدنیا و زخارفها ، فأعرض ‏عن الدنیا بقلبه و أمات ذکرها من نفسه و أحب أن تغیب زینتها عن عینه لکیلا یتخذ منها ریاشا " ‏صدر آن روایت را به ذیل این روایت چسبانده اند و ایجاد تناقض در مقامات روشن فاطمی کرده اند ‏و وانمود کرده اند پیامبر خدا از فاطمه ای که خشمش خشم خدا و خوشنودی اش هم خوشنودی ‏خداست ، ناخشنود شده و معاذالله به ایشان با غضب نگریسته و با حالت قهر از بیتی که صبح و شام ‏با حضور خود آن را به رخ خاص و عام کشیده اند ، رفته اند ! البته برخی نقل کنندگان برای ترمیم و ‏تلطیف موضوع " و قد عرف الغضب فی وجهه‏ " را به گرفته بودن چهره ی مبارک پیامبراکرم ‏صلوات الله علیه تعبیر و ترجمه کرده اند که در هر حال تفاوتی از باب وهن و تناقض ندارد. بماند ‏که در این نقل بی سند و محرّف آمده است که حضرت پرده را تا کرده و برای پیامبر می فرستد که ‏در راه خدا آن را ببخشد ، که این کار یعنی انفاق را مگر خودشان نمی توانستند انجام دهند؟ ‏- آن هم فاطمه ای که در تقدم اختیاری " لکنّا نؤثر ضیفنا " پیامبر حتی سائلین را به درب خانه اش ‏می فرستند - ‏حالا ‏مجلس را ببینید که در رویکرد این جبر از نبی خدا بشنود که " فداها ابوها " آن هم 3بار تأکیداً ‏و تکراراً ! این داستان انحراف مسیر در نقل روایات است که مع الأسف نقل کنندگان هم بی مبنای ‏تعقلی آن را در فصل زهد برجسته می کنند و اگر فی المثل در کتابی به یک روایت در باب زهد ‏حضرت می پردازند ، آن هم این روایت به نقل از آثار عامه است آن هم در خصوص همان ستر و ‏بابی که در وقت نزول جبرئیل در هنگام انتقال وصایت به علی ، فاطمه در میان آن قرار داشت - ‏وامّا در مناقب در نقل اسناد منابع " عن أبی هریرة و ثوبان أنهما قالا " رد پای خصوصاً جناب ‏ابوهریره ؛ ضعف سند در نقل از غیر معصوم را آشکار می کند ، در خصوص ثوبان هم که غلام ‏پیامبر و آزادشده ی حضرتش بود در منابع معتبر روایی شیعه روایتی نقل شده نیست و توثیقاً این دو ‏روایتشان مردود است - ببینید که گاهی غفلت یا نقص معرفت چه می کند با مدعیان تعلیم و نشر آن و ‏آنان را به کجا می رساند از باب عدم تأمل در نقل های متناقض و محرّف و در عدم درایه ی حدیث و ‏تشخیص وثوق و سیاق حقیقی از غیر آن - در مورد امیرالمؤمنین ، روایتی دیده بودیم که نقل می ‏شود - البته آن هم سنداً و سیاقاً و عقلاً نقلی غلط است و ساخته و پرداخته ی اذهان بیمار - که پیامبر ‏می آیند و با پا می زنند به امیرالمؤمنین علیه السلام و می گویند بیدار شو یا ابوتراب ! در کمال ‏ناباوری درباره ی حضرت زهرا هم چنین روایتی در منابع حدیث نقل می شود که که پیامبر می آیند ‏با پای شان اشاره می کنند و می زنند به فاطمه ی زهرا و می گویند بلند شو و نماز شب بخوان و از ‏این جور حرفها ، که اصلاً جور در نمی آید این روایات با این حقایق عظیم عالم و در این طرز ‏بیدار کردن دو نور و حقیقت عظیم عالم توسط نور و حقیقتی دیگر. اینها در این آثار هست و به ‏چاپ هم سپرده می شود در کشور شیعه بدون توجه و اِعمال آن نظارت های لازم ، علیرغم تذکّرات ‏مکرّری که مدام داده می شود . وهن توصیفات در توصیفات موهن از این قبیل است .‏

برچسب ها :


نام*
ایمیل*
نظر*




نسخه قابل چاپ
کد خبر : 50204
تاریخ خبر : 1401/08/27-12:39
تاریخ به روز رسانی : 1402/11/24-09:49