البته اساس بحث این است که نهایت این خلقت هم این نیست که ما صرفاً بساط خود را جمع کنیم . نهایت خلقت در سلوک و اتحاد جمعی است . یعنی در آن نظام وحدت جایگاه هر فرد متعیّن شود و در آن نظام هر فرد وقوف پیدا کند و متحد باشد با آن نظام وحدانی و وقتی با آن متحد شد و هر چیزی در جای خود قرار گرفت عالم می شود ، آن عالم ظهور ملکاتی که از آن به ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یاد می شود . همان عالمی که زنان در خانه ها اجتهاد می کنند و برای فراگیری ، حضور اجتماعی غیر ضرورشان از اساس منتفی است - نه این که چون بانو امین (ره) استاد بیاید و در خانه به او درس دهد ، اصلاً نیازی به این نیست - چون راه تعلیم گفتیم که این نیست و از راه همان تجرّد عقلی است که زن به اجتهاد می رسد ؛ همان تجرّدی که مجتهدین ما را عقلای قوم می سازد . که مع الاسف در برخی که در های و هو و رنگ و بوی مناظرات کلامی مدعی اجتهادند - اعم از زن و مرد - دیده می شود که حلول جریان عقل در کاربست تصمیمات و آرائشان دخیل نیست . یعنی وقتی سؤال می کنید از بالاترین کاری که امروز در این جامعه می شود کرد ؟ می بینید جزئی نگری و حاشیه سازی می کنند ، که این نشان می دهد آن عقل به آن بلوغ لازم در مصداق " ان الله بالغ امره " نرسیده است . این چه اجتهادی است که آن عقل هنوز در اعتدال لازم " یهدون بالحق و به یعدلون " کار نمی کند ؟ چون نفس اجتهاد تعقّل است .