×
بیتحرف ماحرف شما
x - »
| 1 آذر 1403, 10:09 ق.ظ
0098 21 88961224

با وحدتی پیوسته در پی پیامبر!
- بحثی در قاعده ی الواحد ، در خصوص تزاحم کثرات
پرسش و پاسخی در حاشیه ی جلسه پانزدهم دوره ی تربیت اساتید مفاهیم خطبه ی حمد فاطمی
29آبان 1401

سؤال :‏
درباره ی مفهوم " الواحد لا یصدر عنه الاّ الواحد " اگر قرار باشد که از واحد ، به جز واحد سر نزند ‏چطور از واحد اول جز واحد سر نمی زند اما از این واحد دوم کثرت سرمی زند؟
جواب : ‏
‏ کثرت سر نمی زند ، کثرت در عین وحدت است . شما کثرت مشاهده می کنید . اکنون مفهوم کلی ‏خطبه واحد است ، اما شما چون در عالم کثرات هستید با چشم کثرت بین ، خطبه را واجد کثرت می ‏بینید ؛ اگرچه صدور از واحد ، واحد است . ضمن این که واحد در مفهوم و مرتبه ی حضرت ‏واحدیّت در باب معرفت خالقیّت حق ، با واحدیت مخلوق در عالم کثرت فرق می کند . یکی از ‏مشکلاتی که دانش طلبان معمولاً دارند ، این است که همیشه عوالم را با چشم کثرت نگر از زاویه ی ‏قوس نزول نگاه می کنند. در صورتی که باید از رأس به قاعده نگریست . کشور هم باید از جهت ‏اصلاح رئوس به قواعد درست شود . برای همین است که نمی شود . اگر تصمیم گرفته شود از بالا ‏و از رئوس همین طور بیاید در میزان " الناس علی دین ملوکهم " آن زمان ما با آن جوانی که در ‏خیابان است و جاهل ، کارمان چیست ؟ کارها باید از آن رأس درست شود . جهل و اهمال و غفلت ‏یک مسئول است که باعث می شود کشور این گونه شود . لذا چون نگاهها کثرت نگر است و از ‏پایین به بالا همیشه دیده می شود مسائل ، این اتّفاق می افتد و الّا کلّ عالم ، عالم واحدیّت است و از ‏واحدیّت جز واحد اساساً صدور یافته نیست ، تمام خلق یک واحد است که این جمع نگری اگر دیده ‏شود می شویم امّت . چرا امم مختلفه داریم ؟ چون آن نگاه جمعی را به عالم نداریم ، آن نگاه وحدت ‏نگر را ؛ والّا اساساً اختلاف به وجود نمی آید . خداوند می فرماید " و لو شاء الله لجعلکم أمة ‏واحدة " من می توانستم کاری کنم که میان امم اختلاف نباشد ، که این البته در متن درس در جایش ‏توضیح داده شود بهتر است . چون می خواهیم، سریع عبور نکرده و قواعد و کیفیّاتش را هم توضیح ‏دهیم .‏
‏ در هر حال از واحد ، واحد صادر می شود . یعنی شما نگاه می کنید اهل بیت ‏علیهم السلام همه یک ‏واحدند . آن انسان 250 ساله هم یک حقیقت است و این سه انسان در یک انسان هم در واقع یک ‏واحدند - بنا به نقل امام راحل ‏قدس سرّه از مرحوم آخوند (ره)‏ که هر انسانی گویا سه انسان است، انسان ‏طبیعی‏‎ ‎‏که اعضا و بدن شهادتی و طبیعی و مادّی دارد، انسان مثالی و‏‎ ‎‏انسان عقلی - ولی در عالم ‏کثرات که واقع می شوند ، می آیند جای گیر می شوند در آن صور کثرت و متکثراً در عالم کثرات ‏واقع می شوند . ولی در عین حال آن واحدیّت مطلق در قاعده ی " الواحد لا یصدر عنه الاّ الواحد " ‏یا " و الواحد لا یصدر الّا من الواحد " - که به بیان امام(ره)‏ اگر کسی وجود دارد که در تصور و ‏تصدیق این دچار شبهه می شود این به سبب آن است که موضوع و محمول آن را به درستی تصور ‏نکرده است - شما فکر کنید اگر از آن واحد ، دو عقل اوّل ایجاد می شد - بنا به عدم تقدم عقل اوّل ‏بر عقل ثانی - در آفرینش دو نور از یک شعبه ی نور که شد امیرالمؤمنین و پیامبر ؛ در آن ‏پیوستگی عجیبی که این دو با هم داشتند و هیچ انسانی در عالم نمی شد از این دو، نزدیک تر باشد . ‏امیرالمؤمنین می فرمایند " لقد کنت اتّبعه اتّباع الفصیل اثر امه " - فصیل " ولد الناقة الی فصل عن ‏امه " است - من مثل طفلی که دنبال مادرش می رود یا بچه شتری که دنبال مادرش است ، پیوسته ‏درپی پیامبر بودم . حالا آن لیلة المبیت ها و آن داستان هجرت با فواطم و آن اعتمادهایی که علی را ‏در مدینه در جنگ با روم و در تبوک می گذارد ؛ اینها همه بر می گردد به این و جای تعجب هم ‏ندارد چون نور واحدند . نور واحد یک صورتش تجلی به صورت امیرالمؤمنین ‏علیه السلام‏ است و یک ‏وجهش هم به صورت سیمای پیامبر ‏صلوات الله علیه و علی آله و سلم . باز نور واحد است ولی دو تجلی دارد . صدور ، صدور ‏واحد است در عالم ، اهل بیت واحدند ، انبیاء واحدند . از همین است که انبیاء از نور پیامبر خلق ‏شدند . اگر قرار بود انبیاء خود جداگانه خلق شوند ؛ با یک داستانی برای هر کدام در عالم ، تزاحم ‏اسمایی پیش می آمد . برای همین است که یک مَلک مقرّب می آید مَلک وحی و علم می شود . چون ‏اگر قرار باشد دو مَلک باشد یکی می خواهد از این یاد بگیرد و یکی می خواهد از آن فرا بگیرد . ‏یکی میخواهد این علم را تعلیم دهد ، دیگری علمی دیگر را . این که استاد جعفری می فرمودند آدم ‏اگر 10 سال در پی یک استاد بگردد و از آن یک استاد درس بگیرد ، بهتر از این است که در 10 سال ‏، 10 استاد را تجربه کند ؛ به همین خاطر است که این ذهن وقتی مغشوش شد ، آن استاد دهم دیگر ‏نمی تواند آن را درست کند . باید تلاش کند همه ی ذهنیّت شاگرد ناپخته را برگرداند به علم مجرد و ‏فهم مجرب خود . تا این دنده ها جا بیفتد ، زمان تمام شده و فرصت عمراستاد نیز به اتمام رسیده ‏است . حال این در متن درس توضیح داده خواهد شد برای شما .‏
‏ بحث این است که شروع خلق با بُعد از حق در حلول کثرات است در عالم خلقت . چون وجود ‏تعیّنات در عالم با کثرات است ؛ و آنچه که از مصدر اولیّه بُعد می پذیرد حاوی کثرت است ، یعنی ‏عالم و عامل کثرت از آن بُعد و فاصله شروع می شود ، مثل همان بُعد فصیل عن امّه .‏

برچسب ها :


نام*
ایمیل*
نظر*




نسخه قابل چاپ
کد خبر : 50217
تاریخ خبر : 1401/09/05-19:31
تاریخ به روز رسانی : 1402/11/24-09:47