×
بیتحرف ماحرف شما
x - »
| 1 دي 1403, 7:21 ب.ظ
0098 21 88961224

مدّ تصرف خطبه در تمام عونیّت های پس از آن !
پرسش و پاسخی در انتهای جلسه ی پانزدهم دوره ی تربیت اساتید مفاهیم خطبه ی حمد فاطمی
22آبان 1401

سؤال :‏
‏ آیا سختی مفاهیم خطبه در زمان صدور آن و عدم فهم مخاطبین ، کارکرد آن را در مقصد فهم ‏موضوع منتفی نمی کند؟
جواب :‏
‏ وقتی یک استاد درس خارج می آید درس می دهد ، هر فرد در سطح ذهنی خود یک برداشتی می ‏کند و می رود و بر روی آن کار می کند . حالا بیائیم این را تاریخی اش کنیم . این ظهور حقیقت ‏است . آیا باید پرسید قرآن هم که هنوز بسیاری از مفاهیمش را کسی نفهمیده است ، برای چه بیان ‏شده است ؟ قرآن در یک جاهایی در تعدد آیات و سور آن نبی ّ مرسل و مبعوث می آید و با بیان ‏ایضاحی مفاهیم آن را در مرتبه ی بعداز نزول توضیح می دهد ، همچنین روایات اهل بیت علیهم ‏السلام در طول تاریخ مفاهیم آیات را وضوح می بخشد . حال در همان مقداری که تقدیراً قرآن به ‏عقول ناس و بشر نزدیک شده است . در صورتی که صورت و ظاهر همان آیه های نزدیک به ‏عقول ناس را هم باز اکثراً نفهمیدند . در آیة الکرسی ، آیه ی " یخرجهم من الظلمات الی النور " - ‏که در مائده هم هست - یعنی چه ؟ خروج از نور به ظلمت و خروج از ظلمت به نور یعنی چه ؟ ‏آیاتی که بر آن این همه تفسیر نوشته و خوانده شده است با این همه افرادی که حداقل آیة الکرسی را ‏حفظند . این ها همه تفسیرهای عمومی این آیه است ، که همه جا آمده است ، امّا در تفسیر خاص آیه ‏، روایت داریم که " یخرج الحیّ من المیّت و یخرج المیّت من الحیّ " در روم - یا " مخرج المیّت ‏من الحی ّ " در انعام - در این حی ّ و میّت ، حیّ انسان مؤمن است و میّت انسان کافر است و آن ‏ظلمت انسان کافر است و آن نور انسان مؤمن است در اشارت " یخرج المؤمن من الکافر و یخرج ‏الکافر من المؤمن‏ " این که می گوید از ظلمت ، نور خارج می شود یعنی از کافر نسل صالح خارج ‏می شود و نور حی ّ فرزند صالح از ظلمت میّت پدر کافر خارج می شود . این عین روایت معصوم ‏علیه السلام است - چون به روایت معانی الاخبار از امام صادق علیه السلام در " إن المؤمن إذا مات‏ ‏لم یکن میّتا فإن المیّت هو الکافر " - ولی چرا تا به حال جز معدودی از مفسرین - مثل مرحوم قمی ‏‏(ره) در تفسیرش - به آن نپرداخته اند؟ این خروج از نور به ظلمت ، این که انسانی که حیات دارد ‏وقتی کافر می شود ، میّت می شود و آن که میّت است ، وقتی مؤمن می شود و اسلام می آورد حیّ ‏می شود . ببینید حتی یک آیه ی قرآن در خروج از نور به ظلمت و خروج از ظلمت به نور ، در ‏تفسیر حقیقی اش زمان می برد که فهم شود از سوی مفسرین تا معنایش تا حدودی روشن شود برای ‏انسان . در روایتی که دال بر غایت و تعلیل فهم موضوع قرآنی است . در صورتی که انسان آن را می ‏پندارد و فکر می کند از ظاهر آیه می شود آن را فهمید . درحالی که اگر آیه ای ساده بود دیگر مسمی ‏به آیة الکرسی نمی شد ! یعنی آن آیت از کرسی آمده و از مراتب بالای عالم نازل شده ، بر بال ‏فرشتگانی که این را آورده اند و تحویل داده اند ، با یک تشریفات و آدابی نازل شده در این عالم که ‏جزء آیات خاص و مخزون الهی است . می خواهم بگویم همین ظلمت و نور را ، ما بر تمام ‏مفاهیمش احاطه نداریم و فقط از معصوم می شود این را فهمید. در مورد خطبه هم همین است . یعنی ‏در واقع یک صورتی خطبه دارد و یک مفاهیم باطنی دارد ، آن مفاهیم باطنی اش از طرفی از باب ‏آن مفطوم بودن اسرار فاطمی و مکتوم بودن خود حضرت زهرا ، که ایشان یک کتم تعمّدی داشته و ‏نمی خواسته اند آشکار شود قدر و معارف وجودیشان و از سویی دیگر تا حد امکان در حد عقل ‏مخاطب صحبت کرده اند ، از عوامل و علل عدم فهم خطبه تاکنون است . البته این که بگوئیم بعد ‏از 1400 سال ما می فهمیم و آن ها نمی فهمیدند ، این هم حرف درستی نیست . چون مخاطبین ‏عصری از باب تفهیم ، وقتی در مجلسند تفهیم می شود به آنان در تصرفی که صاحب خطبه دارد . ‏امّا برای ما که از پس پرده ی تاریخ و حجاب قرن ها یک نگاهی داریم به خطبه کار سخت تر است. در حالی ‏که برای آن ها در همان جا تفهیم مستقیم می شود ، یعنی به قلب تک تک افراد دارد این انوار می ‏تابد و این که هرکدام یک وجهی از حقیقت را می گیرند. شما همین کلاس را در نظر بگیرید . در ‏این جلسات شما از اوّل تا آخر جلسه بیائید فکر کنید چه گفته شد ؟ ممکن است بعدها این مفاهیم را ‏بیشتر بفهمید از آن چیزی که اکنون فهمیدید . یعنی یک سخنی آن زمان گفته شد که ما توجه به آن ‏نکته اش نکردیم و از ذهنمان سُر خورد و لغزید . حالا خطبه آن جا مستقیم بوده و در پس قرن ها ‏تحریف قرار نداشته و تأکید بر واژه ها در معانی الفاظ برای مخاطبان روشن بوده است . اکنون در پس ‏تحریف تاریک تاریخ و تداول معمول واژگانی ، صورت واژه ها حتی تغییر پیدا کرده است و ما فی الحال از یک ‏لفظ چیز دیگری را می فهمیم . در صورتی که در آن سطح " یا معشر النقیبة " ، " یا أعضاد الملّة ‏‏" و " یا حضنة الاسلام " این ها می فهمیدند . این نبوده که نمی فهمیدند ؛ خیلی چیزها را می ‏فهمیدند کما این که پیامبر با این ها کار کرده بود ، امیرالمؤمنین با این ها کار کرده بود . ‏امّا نکته این است که این ها فقط در غفلتشان تسلیم هوای نفس خود یا تسلیم تشخیص اشتباه خود شدند در ‏قضایای بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم . همان غفلت و اهمالی که در خطبه به آن ‏اشاره شده و نقصی بیّن که در این زمینه وجود داشت . همین الآن هم این گونه است . وقتی امام یک ‏جامعه فرمان می دهد و آدم ها وسط میدان نیستند ، این یعنی چه ؟ یعنی این که باز هم بیان واضح ‏است برای ما ، اما یک روزی می گویند عجب حرفی و خطبه و کلامی بود . تازه آیندگان می فهمند ‏چه گفته شد که آن بعثت تاریخی و نقش تاریخی که امروز ما داریم دیده شود ؟ بنابراین صعوبت با ‏فهم ، تضاد و تناقض ندارد . ضمن این که کشاندن مخاطب و ارتقاء ذهن مخاطب به سمت انتزاع و تجرّد یکی ‏از هنرهای کلام فاطمی است . یعنی ایشان این هنر را به خرج داده اند تا ذهن مخاطب عصری و ‏تاریخی خود را ارتقاء بخشند - این که شما در حکمت توقعتان بیان نازل الفاظ در حد ساده ی سیره ‏است ، به همین برمی گردد . در صورتی که آن غایتی که از بحث سیره مد نظر ما هست آیا آن را ‏می گیرید ؟ آن غایتی که در ذهن یک معلم است برای این که ذهن شما را برساند به آن نقطه ی فهم ‏نهایی؟ سیره و خطبه را در حدّ یک قصه ی تاریخی شنیدن درست نیست . آن ‏جا هم مخاطب بدواً یک چیزهایی را می گرفته است ؛ ولی نمی خواسته به آن نهایتاً پایبند باشد و لذا عمل ‏نمی کند . این که امام صادق علیه السلام می فرمایند علم را به استعمالش فرا بگیر ، یعنی علمی که ‏مستعمل نشده و به آن عمل نشود به درد نمی خورد . بیا بنشین نزد من شب تا صبح برایت حدیث ‏بگویم ، وقت ذکر خود و رابطه و اشتغالات خود با خداوند را بگذارم و با تو حرف بزنم. در تکلیف ‏‏" زکاة العلم تعلیمه من لا یعلمه " و " زکات العلم نشره " یا " زکاة العلم بذله لمستحقه " این ‏براستی چه فایده ای دارد ؟ این که بذل و نشر نیست ، این حبس است و تو که مستحق نیستی . چون ‏قلب عنوان ، تا روز قبل می رفت پیش مالک بن انس ، اکنون می آید می رود پیش امام صادق علیه ‏السلام. برای او فرقی نمی کند . فقط فکر می کند امام صادق بیشتر از مالک می داند . چرا تا به حال ‏پی امام صادق نبود ؟ مگر سلمان راه نیفتاد با آن قلب واله و مجذوب انوار محبت پیامبر صلی الله ‏علیه و آله و خود را به پیامبر نرساند؟ امام صادق فرمود حالا هم برو سراغ همان مالک . برو همان ‏جا که از آن آمدی . برو تا او به تو درس بدهد . من مشغولم و با خدا کار دارم . این صورت ها را ‏هم ما از اهل بیت علیهم السلام می بینیم . چون بعضی مواقع برخی حرف ها در تاریخ زده می ‏شود برای آن اهداف غایی عالم در نقشه ی اتمّ نظام خلقت . قرار هم نیست که سطح آن پائین بیاید . ‏از یک سطحی پائین تر بیاید، هنر کلامی حضرت زهرا که نمی شود تا آن مفهوم و غایت کلی را ‏بتوان در این واژه ها با این سجع با این سرعت و إرتجال بیان کرد ، این خود باید در تاریخ بماند . و ‏گرنه می شد در حد فهم مخاطب حرف زد - حد فهم او البته آن مفهومی است که از هوای خودش می ‏شنود - کلام حضرت زهرا سلام الله علیها امّا قرار نیست که بیاید در حد اهوای بشری تنزّل کند . البته ‏دلایل دیگری هم دارد که به مرور در خود این تناقضی که در ذهن در افق صعوبت لفظ و غایت ‏تفهیم معانی ممکن است ایجاد شود ، بر طرف می شود . لذا اشکال این نیست که یک مفهوم کلّی ّ بنای تنزل از ‏کلیّتش راندارد. اشکال در عدم تلاش برای فهم بهتر موضوع است . حضرت زهرا می ‏آیند با تجلی حق از آن قله ی کلام - مانند آن تجلی بر جبل - بر جبل قلوب ، بر جبل تاریخ ، آن ‏تجلی را دارند . یک عده مثل اطرافیان امیرالمؤمنین ، این تجلیّات را در جان خود جذب و ثبت می ‏کنند . این جنگ ها را ببینید ، این آدم ها را چه کسی ساخت ؟ همین خطبه ی حضرت زهرا ساخت ‏‏. لیلة الهریرها درصفّین ها ، جمل ها و نهروان های پیش رو را همین خطبه تجهیز کرد . چه کسانی ‏آمدند در آن سختی ها ی جنگ جمل و سایر جنگ ها با حقیقت این کلام همراه شدند ؟ چه کسی این ‏آگاهی را داد و آن تصرف قلبی را کرد ؟ فاطمه ی زهرا این کار را کرد . یعنی آن جوشنی که لازم ‏بود بیاید و در عونیّت امیرالمؤمنین سپر جبهه ی ولایت شود با دستان فاطمه ی زهرا سلام الله علیها ‏بر قامت مجاهدین ولایت آراسته شد. آن کاری بود که فاطمه ی زهرا در خطبه اش با وجود پیروان ‏ولایت کرد. غایتش را هم در صفین دیدیم ، در جمل دیدیم ،در نهروان دیدیم ، در مالک اشترها دیدیم ‏، در عمارها و مسلم ها و حبیب ها ؛ تا امام حسین علیه السلام و اصحابش ، مدّ تصرف این خطبه تا ‏عونیّت ذریّه ی زهرا امتداد داشت . این تاریخ را حضرت زهرا ساخت . ‏

برچسب ها :


نام*
ایمیل*
نظر*




نسخه قابل چاپ
کد خبر : 50218
تاریخ خبر : 1401/09/05-21:15
تاریخ به روز رسانی : 1402/11/24-09:47