در بحث عقول متوسط که در عالم برزخ جزو متوسطین هستند - اگرچه در این دنیا از متشرعین باشند ، اما چون نهایتا ً به دلیل ضعف و نقصان قابلیّت تجرد ، امکان تعقل برایشان نبوده و در عالم طبع و طبیعت به تخیّل صِرف اکتفا کردند و این باعث نیل به مرتبه ی عقول متوسّط شد که در جنّت هم جنّات متوسطین دارند و محشور شدنشان هم با آن خصوصیّات و ملکاتی است که برمی گردد به وجوه و ملکات تخیّلشان - این متشرعین نهایتا ً می توانند حقایق را تخیّل کنند و بعضی با ملائکی هم محشور می شوند که آنها را هم تخیّل کردند در این عالم . این که یک کشور این وضع را پیدا می کند که غالباً شئونات اهل بیت علیهم السلام باید به آن تذکر داده شود - چه در مراسمش ، چه در اغتشاشش و چه در انقلابش ؛ و در هر وجهی می بینید که گاهی این شئونات خدشه دار می شود - به این دلیل است ، که تخیّل اهل بیت خصوصاً در سالهای اخیر مبنا قرار داده شده است ؛ به دور از تعالیم اوحدی از انسان ها - که در هر قرن چند نفر ممکن است از این میان به عقل مجرّد دست پیدا کنند و قادر به انسلاخ از طبیعت باشند و نباید فکر کرد که این انسلاخ به آسانی قابل دستیابی است . در این سطح شاید فقط بشود تخیّل کرد عقل مجرّد را ، این که بخواهید زحمت کشیده و کار و تلاش کنید تا در تعیین ماسعای خود به آن مرتبه نائل شوید ، حرکتی در حدّ امام لازم دارید و این طور نیست که فکر شود می توان در این حدود وارد و یا به آن نائل شد یا در این خصوص عموماً اجازه ی ورود و حتی تدریس داشت - بنا به نظر شریف امام (قدس سره) این انسان هایی که صاحب عمل صالح هم هستند و با ظواهر شرع هم اخلاق خود را تعدیل کردند ؛ اما از حیث عقل نظری در مرتبه ی تخیّل صِرف ماندند - در مرتبه ی تخیّلی که جنّاتشان جنّات متوسّطین است - همان ها هستند که گاهی اطلاق می شود از ایشان به اصحاب یمین ، ولی بحث خطبه در جستجوی آن عقل مستفاد و تجرّد تام مقرّبین است ، کسانی که بتوانند در عالم با کشف تام و با عقل مجرّد در تمام معقولات نظری و بدیهی ورود پیدا کنند و حقایق عالم را از این طریق نزد عقل ؛ با وجود " تفاوت عن الادراک ابدها " در تفکر معقول درک و علیرغم " جمّ عن الاحصاء عددها " در تجرید موصول احصاء و احضار کنند .