این مسیری که حضرت زهرا سلام الله علیها در اتّصال به عالم عقلی در پیش گرفت در خطبه ، این مسیر در تداوم تاریخی اش تا قرن ها و قرون متمادی آمد تا به انقلاب اسلامی رسید. یعنی رسید به معاصرت شهدایی که این اتّصال عقلی را با آن وجود مقدّس برقرار کردند . این فاطمیّه ها ، این توسّل ها و عملیّات و شهادت هایی که با ذکر یا زهرا مزین و منفتح بود ، این ها آمد و این مسیر را روشن و مشخص کرد . گرچه یک عده ای " یریدون لیطفئوا نور الله " یا " یریدون ان تضلوا السبیل " می خواهند این حقیقت را که این قدر از آن زخم خوردند و نسبت به آن معاذالله کینه دارند ، نادیده بگیرند . البته این کینه و این حدّ نازل از مقابله با نور حضرت زهرا در عالم دلیل دارد ، که باید به این دلیل هم توجه داشت . چون آن غلبه ی نوری با آن شدّت غلبه در" کلَّما أَوقدوا ناراً للْحرب أطْفأها اللَّهُ " برای شیطان و برای شیاطین عالم و شیطان بزرگ خیلی گران تمام شده است .درست مثل همه ی شیطنت ها ی اهل شیطنت و مشیطنان داخلی که این نوع نگاه ناقص در عالم و در این دوران ملکه شان بوده و شده است ؛ به دلیل همان غفلت ها و به دلیل آن حرکت عرضی در عالم و آن هواهایی که در عالم ذخیره داشتند ، که سمت آن تجرّد عقلی و آن علّت غایی عالم - که ملتفت و متوجه اش هم نشدند - نیامدند. این ها کینه دارند از نور این نورانیّت که جای تعجب نیست و مقابله ی درستی از جنبه ی حقیقت با آن ها بایستی صورت گیرد و اجازه داده نشود که این کینه ها به مرز اهانت برسد ؛ که در آن وجه باید مقابله ی جدّی مردمی و حکومتی صورت بگیرد . ما می دیدیم که رزمندگان ما در جبهه ها یا مدافعان حرم ما می رفتند و می جنگیدند و خانم ها برکنار بودند از فتوای جنگ . البته بودند کنار شوهران و همسران و برادران و فرزندانشان ولی برکنار بودند از حکم جهاد و مقابله ی عینی . این مسأله ی فتنه و اغتشاش و این حرکت اخیر برای دو وجه روحانیّت و زنان محجبه ، یک فرصتی را ایجاد کرد برای شهادت ، جانبازی و حضور انقلابی که برخی زنان از این غفلت کردند ؛ از این فرصت جهادی که خداوند برایشان بوجود آورد غفلت کردند و ترسیدند و نسبت به صیانت از چادر زهرایی خود مع الاسف سستی کردند . یعنی در این آزمون مردود شدند و متوجّه نشدند که این چادر سلاح توست و این چادر مورد حمله قرار نگرفته است ؛ بلکه این ایمان توست که تحت هجمه ی شیطنت شیاطین است و تو باید جهاد داشته باشی در دفاع از این چادر ، نه این که از این چادر بگذری . اینجا یک فرصت تاریخی به زنان در کنار روحانیون داده شد که در مقابل معاضدین از آن وجه وجودی و روحانی و نوری خود دفاع جانانه کنند و جهاد کنند و مقاومت داشته باشند و برخی زنان غفلت کردند از این فرصتی که خداوند به آن ها داد . اگر متوجه این فرصت بودند دیگر از حضور اجتماعی نمی ترسیدند ، از حربه و حمله ی دشمن نمی ترسیدند . چون آن امامی که در بحث تبعیدش او را می آورند کنار دریاچه ی نمک در آن تاریکی ، اگر قرار بود بترسد که این انقلاب رخ نمی داد . ما باید اعتقاد داشته باشیم به آموزه ی " گر نگهدار من آن است که من می دانم " که ترجمان ادبی ابعادی از آیه ی محکم و منیر" من یتق الله یجعل له مخرجا " و آیت گرانسنگ " من یتوکل علی الله فهو حسبه " است . در این حرکت نه تنها آسیبی به زنان مسلمان وارد نمی شود اگر ایمان و مقاومت داشته باشند و اگر خدا با آنها همراه باشد ، بلکه کراماتی هم " من حیث لا یحتسب " نصیب آنها خواهد شد . ولی اگر ترسیدند و خائف بودند و آن ملکات دنیایی و طبیعت گرایی و مادیّات و اموری که در وجودشان آنها را با تجرّد عقلی فاصله داد ، بر آنها غلبه کرد ؛ معلوم است که زن در این موضوع کوتاه می آید . چون او از ابتدا از عمق وجود چادری و محجبه نبوده است و فقط یک صورتی از حجاب را بر سر و با خود همراه داشته است . این جا در فرصت جهادی که به زنان داده شد ، زن باید قوی تر می شد - در همان سیری که در انقلاب همیشه برای زنان انقلابی از جهاد دفاعی به سمت جهاد عینی مطرح بوده است. لذا در این جا دیگر جهاد دفاعی نیست ، جهاد عینی است برای زن - که این فرصت را زنان ما بعضی نادیده گرفتند و از آن غفلت کردند ، یا شیطان توانست غلبه کند و طمع کند و یک مدّت پیشروی کند در این بحث کور حجاب زنان . در خطای برداشت آنها که مثل بعضی از روحانی ها که لباس نپوشیدند ، می گفتند که چه عیبی دارد که چادرمان را برداریم ؟ یعنی ترسیدند و این خوف طبیعی و مادی در مقابل همان بحث ذهول فرصت های تعقل تجریدی است، یعنی در واقع این ذاهل و زائل شد از آن ها و در این جا مردود شدند کسانی که این حرکت را در مقابل این موضوع خیلی پیش پا افتاده و عادی و مادی داشتند . ما در طول جنگ سال ها زیر بمباران ها زندگی کردیم و نترسیدیم ، حالا از برخورد و ولنگاری چند نفر اراذل و اوباش بخواهیم خوف به دل راه دهیم و بترسیم ؟