این انسان کامل همچنان برای خود فرصت تفکر ، تعقل و قرائت قرآن و فرصت نظر به چهره ی رسولخدا را فراهم می کند . جریان عملی و رفتاری اش هم می شود انفاق ، آن انفاق ایشان به سائل های مختلف و بسیار در طول عمر کوتاهش - که از آن لباس در شب عقد شروع می شود و می آید در خانه ی امیرالمؤمنین علیه السلام و ارسال سائل ها از سوی پیامبر صلوات الله علیه و علی آله و سلم به درب خانه ی آن حضرت - برکنار حتی از غبار این بخلی که خدای ناکرده انسان در مواقعی در این عالم در بحث بخشش ممکن است داشته باشد ؛ حال در امساک از هر نوع انفاق و هرنوع بخشش مثل بخل علمی یا مادی که منافات دارد با آن عقل مجرد و با آن قلبی که به سمت غیب دریچه هایش گشوده است . لذا کیفیّت مآل باید برای انسان مهم تر از کمیّت مال باشد . این که فکر کند من این صدقه را کمتر بدهم ، همین کم و زیادی که دارد محاسبه می کند دنیاست ، حواسش به دنیاست . این که از میان اهل بیت علیهم السلام، فی المثل امام حسن مجتبی علیه السلام سه بار کل اموالشان را در زندگی حتی تا کفش خویش می بخشند یا امام کاظم علیه السلام که در بخشش و جود به دوست و دشمن مثل بودند ؛ این ها تکلّف بردار نیست ، این نشان دهنده ی آن است که کیفیّت آن برایشان مهم بوده و نه کمیّت . ما با حیرت چرتکه ی تاریخی می اندازیم که کل مالشان را بذل فرمودند ! یا نصف مالشان را هبه فرمودند ! آنها امّا کیفیّت برایشان مهم است . این که در دوره ی ظهور، اوّلین اقدام حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف ادای وام ضعفای شیعه و خلاص کردن آنها از دِینی است که بر گردنشان است ، نشان دهنده ی این است که دغدغه های اهل بیت چه بوده و این عقل مجرد ظهور فعلی اش چگونه ظهوری است ؟